۱-یک روز یه مرد می ره ساندویچی میگه آقا لطفا یک نوشابه بده
فروشنده می گه :نوشابه ها گرمند
مرد:اشکال نداره می ریزم تو نعلبکی سرد شه
۲-یه کرم خاکی هشت سال میره باشگاه بدنسازی ورزش می کنه تبدیل به کباب کوبییده میشه
۳- روزی مردی می ره به سازمان هواشناسی به رئیس اون جا می گه دست شما درد نکنه دیروز هوا خیلی خوب بود.
۴- مسعود:دعوا کردن واسه من دعواکردن با یه نفر و هزار نفر فرقی نداره
حسام: چطور ممکنه؟
مسعود :چ.ن در دوصورت فرار می کنم!
۵-خانم معلم :وقتی می گویم من زیبا هستم زمان حال است؟
شاگرد:نه حتما گذشته است.
۶-محمد:دوست داری به جای چه کسی بودی؟
مهرداد :به جای تو!
محمد:چرا من؟
مهرداد:تادوست خوب و نازنینی مثل خودم داشتم!
۶-مرد خسیسی در خواب می بیند به یه فقیر کمک کرده از خواب که بلند می شه می گه چه کابوس وحشتناکی!
۷- یه روز مربی بهداشت از علی می پرسه آخرین باری که مسواک زدی کی بود؟
علی:خانم الان زنگ بهداشت است شما سئوال تاریخی می کنید؟
۸-یه روز یه گوسفنده کاغذ می خوره شیر پاکتی می ده!
۹-یک روز یه راننده خلاف می کنه پلیس جلوش میگیره می گه :کارت ماشین کارت بیمه و گواهینامه راننده می گه چکار کنم جمله بسازم؟
۱۰-یه روز یه فرغونه می ره بالای پشت بوم بهش می گن بیا پائین می گه تا بهم نگین زانتیا نمی آم پائین؟